loading...

کریمی مشاور بیمه

ابوالقاسم کریمی:مشاور شرکت بزرگ پارسیان

بازدید : 202
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 20:51

روزی، یک پدر روستایی با پسر پانزده ساله اش وارد یک مرکز تجاری می‌شوند. پسر متوّجه دو دیوار براق نقره‌ای رنگ می‌شود که بشکل کشویی از هم جدا شدند و دو باره بهم چسبیدند، از پدر می‌پرسد، این چیست؟ پدر که تا بحال در عمرش آسانسور ندیده می‌گوید پسرم، من تا کنون چنین چیزی ندیده ام و نمی‌دانم. در همین موقع آنها زنی بسیار چاق را می‌بینند که با صندلی چرخدارش به آن دیوار نقره‌ای نزدیک شد و با انگشتش چیزی را روی دیوار فشار داد و دیوار براق از هم جدا شد و آن زن خود را بزحمت وارد اطاقکی کرد، دیوار بسته شد، پدر و پسر هر دو چشمشان به شماره‌هایی بر بالای آسانسور افتاد که از یک شروع و بتدریج تا سی‌ رفت. هر دو خیلی‌ متعجب تماشا می‌کردند که ناگهان، دیدند شماره‌ها بطور معکوس و بسرعت کم شدند تا رسید به یک، در این وقت دیوار نقره‌ای باز شد، و آنها حیرت زده دیدند، دختر ۲۴ ساله مو طلایی بسیار زیبا و ظریف، با طنازی از آن اطاقک خارج شد. پدر در حالی که نمی‌توانست چشم از آن دختر بردارد، به آهستگی، به پسرش گفت: پسرم، زود برو مادرت را بیار اینجا !!

جزییاتی از امکانات مدرسه فرهنگ حداد عادل +تصاویر
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 20
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 6
  • بازدید کننده امروز : 4
  • باردید دیروز : 19
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 101
  • بازدید ماه : 209
  • بازدید سال : 1550
  • بازدید کلی : 8216
  • کدهای اختصاصی